شاعر : حسین رضایی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : ترکیب بند
بیا زینب تمـاشا کن تومظلـومیِ بابا را که نیلی گشته رخسارمبمانند رخ زهرا
بـیا زینب نگر فرقـم نمیآیـددگر برهم شـود با سینۀ پُرغم،پدرراحتازاین دنیا
بیا زینب گـلِ بابـا شـنو صـوتِ مناجاتـم که دیگرنشنوی ازمن صدایی دردل شبها چنان زهراشدم خسته که گشته نالهام ازجان خـدایـا ای خــدا آمــادهام طَلّـقـتُکَ دنـیـا
بـیا امشب وصیـت با تـو دارم نـازنـیـن من
تومیمانی وای وایازاسیریهمرهدشمن
بیا ای مونس بابا مریزاینقدر،اشکِ تر که ترسم از فراق منشویهمچونگلِ پرپر روم من نزد زهرایم تو و جان عزیزانم به استـقبال من آمد نبی وهمرهش کوثر زبعد من تویی بابا که درغم غوطه ورگردیفدایغصههایتوکهمیگردی چنینمضطر ز بعدمن تو شاهد بر غریبیِ حسن باشی تماشای رخ زردش به قلـبت میزند آذر
ز بعد من غمِ عشق و به یغـما رفـتـنش بینی
حسین ونیزه وخنجر،دوصد زخم تنش بینی
تومیبینی برادررا کههم افسرده و زاراستتو میبینی که گلهای حرم آزرده ازخاراست تومیبینی همه لب تشنه ومشک حرم خالیتومیبینی که رفتهساقی وآزاربسیاراست تومیبینی حسینت بر زمین افتاده ودشمن به تیغ کینه ازرویجفا اورا پرستار است تومیبینی حرم آتشگرفتوکودکان گریانمیان خیمهای سوزان امامتزیرآواراست
سخن کوته کنم زینب تو بینی بین طشت زر